سیما غفارزاده – ونکوور
یقیناً شهرمان ونکوور نوروزهای بسیاری را به خود دیده است. نوروزهایی که در چند دههٔ گذشته تعداد ایرانیان و دیگر فارسیزبانانی که در اینجا جشن میگیرندش، رو به فزونی داشته است. نوروز امسال اما، نوروز دیگریست. نوروزی که حالا دیگر در این استان به رسمیت شناخته شده است. و اگر تلاشهای برخی فعالان اجتماعی و سیاسیمان، خصوصاً دو جوان نامآشنا، یعنی امیر باجهکیان و مهدیار بیاضی، نبود، ما شاهد چنین تغییری نمیبودیم. تلاشهایشان را ارج مینهیم و قدر میدانیم. تلاشهایی که حمایت ما را نیاز دارد تا میوههای بیشتری را به بار بنشانَد. اینکه برای اولین بار، در مجلس قانونگذاری بریتیش کلمبیا سفرهٔ هفتسین چیده شد و اینکه روز ۲۰ مارس ۲۰۱۸، «روز نوروز» اعلام شد، اینکه نخستوزیر ما و نمایندگان ما نوروز را بهزبان فارسی به ما تبریک میگویند، همه و همه در جای خود مهماند، اما فراموش نکنیم که سقف مطالبات ما بلندتر از این است. هنوز ما کارهای بسیاری داریم تا جامعهٔ فرهنگیمان را با جامعهٔ میزبان درهم آمیزیم و خود را واقعاً در خانه حس کنیم. هنوز راه داریم تا زبانمان بهعنوان زبان دوم در مدارس دولتی ارائه بشود و فرزندانمان امکان فراگیری زبان مادری را در مدارس و در ساعات عادی تحصیلشان داشته باشند. و هنوز راه طولانیتری داریم تا پزشکانمان مجبور نباشند پس از مهاجرت، سالها عمر خود را در انتظارِ تأیید مدارکشان بههدر دهند و هنوز از داشتن خدمات کنسولی در خاک کانادا و همچنین امکان صدور ویزای کانادا در خاک ایران بیبهرهایم*. سقف مطالباتمان را بهخاطر بسپاریم و البته از یاد نبریم که بدون تلاش و حرکتی از جانب خودمان، انتظارِ رسیدن به این مطالبات، بیهوده است.
* * * * *
با آغاز بهاری دیگر، ما نیز در «رسانهٔ همیاری» دفتر سال دوم نشریه را با این شماره میبندیم و در آستانهٔ سال سوم میایستیم. سپاس که در این ۵۱ شماره با ما همراه بودهاید و نظرات و پیشنهادات خود را از ما دریغ نکردهاید. دلگرمی و مشوّق ما به ادامهٔ این کار دشوار، شمائید، تک تک شمایی که خوانندهٔ این سطورید. امید که سالی بهتر از سال قبل را در کنار شما آغاز کنیم. با آرزوی بهترینها برای شما، شعری بهاری از اقبال لاهوری را تقدیمتان میکنم.
خیز که در کوه و دشت، خیمه زد ابر بهار
مست ترنم هَزار طوطی و دراج و سار
بر طرف جویبار کشت گل و لالهزار
چشم تماشا بیار
خیز که در کوه و دشت، خیمه زد ابر بهار
خیز که در باغ و راغ، قافلهٔ گل رسید
باد بهاران وزید مرغْ نوا آفرید
لاله گریبان درید حُسنْ گل تازه چید
عشق غم نو خرید
خیز که در باغ و راغ، قافلهٔ گل رسید
بلبلگان در صفیر، صلصلگان در خروش
خون چمن گرم جوش ای که نشینی خموش
در شِکن آئین هوش بادهٔ معنی بنوش
نغمه سرا، گل بپوش
بلبلگان در صفیر، صلصلگان در خروش
حجرهنشینی گذار، گوشهٔ صحرا گزین
بر لب جویی نشین آب روان را ببین
نرگس ناز آفرین لخت دل فرودین
بوسه زنش بر جبین
حجرهنشینی گذار، گوشهٔ صحرا گزین
دیدهٔ معنی گشا، ای ز عیان بیخبر
لاله کمر در کمر نیمهٔ آتش به بر
میچکدش بر جگر شبنم اشک سحر
در شفق انجم نگر
دیدهٔ معنی گشا، ای ز عیان بیخبر
خاک چمن وانمود، راز دل کائنات
بود و نبود صفات جلوهگریهای ذات
آنچه تو دانی حیات آنچه تو خوانی ممات
هیچ ندارد ثبات
خاک چمن وانمود، راز دل کائنات
*خاطرنشان میسازد در تاریخ ۱۲ مارس ۲۰۱۸ کارگاهی در این زمینه برای بررسی آلترناتیوهای سفارت کانادا در ایران در دفتر جاناتان ویلکینسون، نمایندهٔ منطقهٔ نورث ونکوور در مجلس فدرال، برگزار شد. نتایج بررسی بحثهای این کارگاه از طرف دفتر ایشان در آخرین ساعات بستهشدن مجله به دست ما رسید، لذا گزارش ما و خلاصهای از این نتایج در شمارهٔ آینده مجله منتشر خواهد شد.